یکی از این شخصیتهای بینظیر در تاریخ سیاسی معاصر ایران و مجلس، شهید مدرس است که زندگینامه وی موارد بسیاری از ایستادگی در برابر ظالمان و حکام مستبد دیده میشود.
به گزارش سیمرغ ما، از زمان تاسیس مجلس شورای ملی در ایران که قدمتش به بیش از یکصدسال میرسد، نمایندگان بسیاری در این مجلس حضور پیدا کردند. بسیاری از این افراد در ابتدا شعار حمایت از مردم و مردمگرایی را سر دادهاند و خود را حامی دردمندان و دغدغه مند پیشرفت و ابادانی کشور جا زدند.
اما پس از حضور در مجلس بسیاری از آنها شعارهای خود را در زمان انتخابات فراموش کرده و به دنبال منافع خود رفتهاند. در این بین بودند بسیاری از افراد که پای عهد و پیمانی که با مردم بسته بودند، ایستادند و در مجلس نیز روش خود را تغییر نداده و کماکان حامی مردم ماندند.
یکی از این شخصیتهای بینظیر در تاریخ سیاسی معاصر ایران و مجلس، شهید مدرس است. این شهید بزرگوار در سال ۱۲۴۹ هجری شمسی در شهر زواره از توابع استان اصفهان متولد شد. در آن هنگام حدود ۲۰ سال از آغاز سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ایران سپری میشد. اسم اصلیاش سیدحسن طباطبایی قمشه بود. سالهای ابتدایی زندگی خود را در همان روستای خود گذراند و از محضر درس و تعلیم جدش میر عبدالباقی که خود از علمای آن روزگار بود، بهره فراوان برد. وی در ۱۶ سالگی به جهت ادامه تحصیل در علوم دینی و حوزوی به اصفهان رفت و حدود ۱۳ سال در این شهر باقی ماند.
مدرس به دنبال واقعه تحریم تنباکو جهت ادامه تحصیل و بهرهمندی از محضر آیتالله حاجمیرزا حسن شیرازی (صاحب فتوای مشهور تحریم تنباکو) راهی نجف شد و حدود هفت سال نزد علما و اساتید علوم دینی و حوزوی آن دیار تلمذ اختیار کرد. چنانکه خود ایشان تقریر کرده، آیات عظام آخوند خراسانی، و آیتالله سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی از بزرگترین و تأثیرگذارترین اساتید او بودهاند. ایشان از علمای مهم دوران شکلگیری نهضت مشروطه در آغازین سالهای دهه نخست قرن بیستم میلادی و پس از آن بودهاند.
مدرس سپس به اصفهان بازگشت و در مدرسه «جده کوچک» در رشته فقه و اصول به تدریس پرداخت. این روند تا سالهای اوجگیری و پیروزی نهایی انقلاب مشروطیت تداوم پیدا کرد. مدرس چنانکه منابع موجود نشان میدهد به لحاظ مالی و اقتصادی زندگی پرمشقت و فقیرانهای داشت. با این احوال از همان آغاز دوران جوانی به مسائل سیاسی و اجتماعی علاقمندی نشان داد و همین امر موجب شد در زندگی و فعالیت خود با برخی صاحبان قدرت و نفوذ که راه ناصواب میپیمودند، درگیر شود.
چنانکه پس از بازگشت به اصفهان و به خاطر اعتراض و مبارزه با موقوفهخواران و حیف و میلکنندگان اموال عمومی که به درگیری او با بعضی از حکام مستبد شهر انجامید در مدرسه «جده بزرگ» مورد سوءقصدی نافرجام قرار گرفت.
پس از پایان دوره استبداد صغیر که مقرر شد پنج تن از علمای طراز اول در مجلس دوم مشروطیت حضور پیدا کنند، سیدحسن مدرس با تأیید و تأکید علما و روحانیون نجف اشرف و اصفهان به عنوان نماینده مجلس برگزیده شد و پس از واگذاری منزل مسکونیاش در اصفهان برای امور عامالمنفعه راهی تهران شد.
وی به مدت پنج دوره نماینده مردم در مجلس شورای ملی شد. وی در تمامی دورههای حضور در مجلس، منافع مردم و کشور را در اولویت کاری خود داشت و هیچگاه منافع شخصی و حزبی را دنبال نکرد.
این بلندی طبع از زندگی زاهدانه و ویژگیهای شخصیتی وی نشئت میگرفت. از مهمترین ویژگیهای شخصیتی این شهید میتوان به سلامت و روانی گفتار، بیاعتنایی به مال دنیا، شهامت و شجاعت، مردمداری، ساده زیستی، از خود گذشتگی، پرهیز از ظاهرسازی و عوامفریبی و دانشمند بودن وی دانست که تالیفات بسیاری از وی به یادگار مانده است.
این شخصیت بزرگوار هیچگاه در مقابل ظلم و ستم کوتاه نیامد و همیشه در مقابل جریان ظالم ایستادگی میکرد. شهید مدرّس در این رابطه گفته است: «پدرم همیشه میگفت کسی که به افراط در خورد و خوراک عادت نکرده باشد و تنور شکم را دم به دم نتافته باشد، در برابر زور تسلیم نمیشود و در برابر زر و مال دنیا، اسیر و وسوسه نمیگردد. او اجداد طاهر ما را سرمشق عبرت قرار میداد و میگفت که حلم و بردباری را از جدّ بزرگوارمان، رسول الله(ص) بیاموزیم، شهامت و قناعت را از جدّ طاهرمان، علی ابن ابیطالب(ع) و تسلیم ناپذیری در برابر زور و ستم را از جدّ شهیدمان سید الشهداء(ع).»
در زندگینامه وی موارد بسیاری از ایستادگی در برابر ظالمان و حکام مستبد دیده میشود. از مبارزه با ظلم مالکان زمینهای بزرگ و افراد با نفوذ در اصفهان که در همان سالهای جوانی رخ داده بود گرفته تا مخالفت با توطئه ایجاد جمهوری توسط رضاخان و تأیید خدمات ظلم ستیزانه میرزا کوچک خان جنگلی در مقابل رضاشاه و سایر موارد.
وی همچنین نسبت به اتفاقات در خارج از کشور و جهان اسلام نیز بیتفاوت نبود. موضعگیرهایی در خصوص قیام وهابیها و ایجاد حوادث مدینه، حمله به سیاستهای انگلیسیها در خصوص اقدامات آنها در عراق و غیره از مواردی که موجب میشد شهید مدرس در برابر آنها موضع بگیرد.
امام خمینی(ره) در پیامی که به مناسبت بازسازی مرقد شهید مدرس در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۳۶۳ صادر شده، آن شهید را به عنوان مجتهدی عظیمالشأن، متعهدی برومند و عالمی بزرگوار معرفی میکند که از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمیورزید. در بخشی از این پیام آمده است: «این عالم… با جسمی نحیف، روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفای حقیقت و زبانی چون حیدر کرّار، رویارویشان ایستاد، فریاد کشید، حق را گفت، جنایت آشکار کرد و عاقبت جان طاهر خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد و به دست دژخیمان ستمشاهی، در غربت به شهادت رسید و به اجداد طاهرینش پیوست.»
از آزادیخواهی و دوراندیشی و استواری در راه حق و حقیقت این شهید بزرگوار همین بس که گفت: «اختلاف من با رضاخان بر سرکلاه و عمامه و این قبیل مسائل جزئی مثل نظام اجباری نیست. من در حقیقت با سیاست انگلستان که رضاخان را عامل اجرای مقاصد استعماری خود در ایران قرار داده مخالفم. من با سیاستهایی که آزادی و استقلال ملت ایران و جهان اسلام را تهدید میکند، مبارزه میکنم. راه و هدف خود را میشناسم. در این مبارزه هم پشت سر خودرا نگاه نمیکنم که شما یا کسان دیگر همراهی میکنید یا نه. لازمه مبارزه در این راه از خود گذشتگی و فداکاری است.»
این شهید بزرگوار پس از عمری مجاهدت در ۱۰ آذر ۱۳۱۶ پس از گذراندن هفت سال تبعید توسط رضاخان در کاشمر، توسط عمال رضاخان به شهادت رسید. این عمال رضاخانی پس از خوراندن سم و دیر اثر کردن آن در نهایت مجبور شدند در حالی که شهید مدرس در حال نماز بود عمامه وی را به دور گردنش پیچاندند و خفه کردند.
امید است تا نمایندگان مجلس شورای اسلامی همچنین شخصیتهایی را که در راه مبارزه برای احیای حق همه هستی خود را در کف اخلاص نهادند به عنوان سرمشق و الگوی خود قرار دهند.